رقص سماع


 

 

می زند قلبم آهنگی را که می گویید تا شقایق هست زندگی باید کرد من به یاد شقایق هاست که می مانم در حالی که زمین با چرخشش سرود مرگ را می خواند 

من نمی خواهم من نمی خواهم با آن چیز که از من دور تر است یار شوم قلبم به من نزدیک تر ست نزدیک تر از هر چیز. که می خواند سرود زندگی با نغمه ای زیبا. 

زندگی زیبا ست با تمام رنگ هاش خواه سبز خواه سیاه. رنگ طاووس در میان رنگ تاریک زیباست . من می درخشم در اوج تاریکی ها با رقصی از امواج آب من می خوانم تا شقایق هست زندگی باید کرد. 

رقص من رقصی ست از سماع از میان آب ها از میان عشق ها من می رقصم تا بداند زمین گردش من زیبا ترین رقص هاست . من می رقصم با سرود زندگی با تمام زخم های زندگی 

زخم من تنها مدال رنگی ست . من در اوج تاریکی ها می درخشم با مدال . من می رقصم و می خوانم سرود زندگی تا صدای مرگ را خامش کنم من  می خوانم از برای غم ها تا با شادی پرواز کنند من می مانم تا ابد .  

من می رقصم با عنصری از آب عنصر من آب است می دهم فرسایش با وجودم خاک را این زمین سخت را . می خوانم من سرود و می رقصم با امید و خامش می کنم مرگ را. 

زندگی زیباست! 

زندگی زیباست! 

 

 پ.ن : خیلی خیلی ناراحتم

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.