تولد امسال:)

خب بالاخره باز تمام روزایی که ازش می ترسیدم باز رسید ولی امسال با دو سه سال اخیر زمین تا آسمون فرق داره.

هر سال روز تولدم داداشم خونه بود که از یک هفته پیشش سر به سرم بذاره و اشکمو دربیاره و آخرش تولدم غافل گیرم کنه ولی امسال نیست.

این دو سال از شب نوزده ماه رمضون به دلیل یه خاطره خیلی می ترسیدم ولی قشنگیش اینجاست که امسال که زندگیم عوض شد تولدمم عوض شد شد شب نوزده ماه رمضون .

و از همه مهمتر امسال روز تولدم تو جاده ام و اون هم  با آبجی جونم تنها میریم یه شهری که تا حالا نرفتیم فکر کنم خیلی خوش بگذره.

خداجون دیگه ازت نمی ترسم مرسی برای کادو های خوبی که امسال بهم دادی. عاشقانه دوستت دارم.

خدایا دو تا خواسته ازت دارم که امروز صب تو حرم بهت گفتم حالا یه چیز دیگه هم ازت می خوام اونم خواسته ی یه دوسته ازت بهترین ها رو براش می خوام. خدایا خیلی خیلی دوستت دارم




حالم از هرچی آدم ضعیفه بهم می خوره.

بابا خب چرا مثه آدم نمی جنگی چرا خودتو حقیر می کنی. منم نیشم بازه و بهت می خندم حالا هر کار دلت می خواد بکن چون مجبوری به من لبخند بزنی ولی من نه، بهت لبخند نمی زنم به ریشت می خندم:))))

اینکه انقدر دست و پا بزنی منو شاد می کنه.

این روزا برای من شانس داره . من نشستم و دارم نگات می کنم خیلی خنده دار شدی ...

................................................

بگذیریم از این حرفا دارم به روزی که دوست دارم نزدیک می کشم. جالبه که امسال با شب نوزده رمضان یکی شده یه شب خیلی خاص زندگی من. شبی که همه چی نابود شد ولی بهترش با مدتی صبر بهم داده شد. خدا جون عاشقتم. مرسی که هستی:*

امسال سال خوبیه مطمئنم.

...........


مامان و آبجی خانوم رفتن شمال و کارا مونده برا من. فعلا که خدا رو شکر سحریی خواب نموندم، دست پختمم نه شور شد نه شفته فکر کنم سه شب دیگه تمومه و مامان اینا برگردن:)

از خوشحالی مامانم و آبجی خانومم خیلی خوشحالم خیلی:)

بالا خره امتحانام تموم شد... از خستگی دارم میمیرم ولی خب انقذه خوشحالم که یه ترم دیگه بیشتر نمونده برای فرار از این خراب شده که قابل تصور نیست.

امروز آگاه اومد حلالیت گرفت بعد اون رفتار حلالیت گرفتنش محشر بود... اومده زوری که حلال کنید من از خدا خیلی می ترسم. بگو خب تو که خدا میشناسی چطوری با یه آدم دیگه انقد زشت حرفیدی نه اجازه دفاعی نه هیچی...

بد تر از همه اینه که فهمیدم این خاله زنک بازیا کار کیه... بچه پرو اومده امروز که ترم تابستونی هم برداریاااا! عاشخال ...

چطوری میشه که انقد آدما کثیف هزار رو میشن؟ خب بابا وقتی یکی صادقه همه چی و خودش صادقانه می گه چرا به اسم این که ساده اس می خوای آبروشو ببری؟ چه کرمیه تو اون وجودش معلوم نیست.

آخ برسه اون روزی که من تو رو بیرون یونی ببینم... شک نکن جوری می خوابونم تو گوشت که یاد بگیری آدم ساده به جواب نمیذارتت!

شبیه اینا بودن سخت نیست بازی کردن با آدما سخت نیست برای منم راحته ولی لذت بخش نیست ...

با اینکه خیلی ناراحت و عصبانیم ولی نفرین نمی کنمش حتی آرزوی بدی هم براش ندارم. شاید چون میدونم زندگی خاصی نخواهد داشت میدونم چرخ زندگیش نخواهد چرخید. همچین آدمیو خدا زده با همین ویژگیی که بهش داده دیگه من نمیزنم:))

ولی درمورد خودمم فقط یک چیز به ذهنم میاد:

ایپک اُقد خار اُلدو، اشک دَ چولاخ اُلدو

این دومین سالیه که تابستونو دوست دارم با اینکه فصل خودمه ولی همیشه ازش بدم میومد ولی حالا عاشقشم