خاستگاری


به صورت خیلی یکهویی و استرس زا دوستم که تازه باهاش دوست شدم اس داد که با داداش من ازدواج می کنی؟

مثه اینکه زندگی من اینه که با عشقم نتونم ازدواج کنم و حتی نتونم بهش بگم. کاش از قلبت خبر داشتم.

من اینجوری نمی خوام زندگی کنم.

خدایا بهت مطمئنم. هوامو داشته باش

خدایا تو رو به هرچی که قسمش برات مهمه قسم میدم یه کاری کن که زندگیم شاد باشه و بی دغدغه.

خدایا تو از تنهایی و دلم باخبری می سپارم دست خودت

خیلی دوستت دارم خدا جووووووووووووووووووووووووون

امشب آرومم می کنی؟

یه روز مرگی ذهنی


میدونی اگه یه روز فرصت پیدا کنم و قدرتشو داشته باشم چیکار می کنم؟!

اولین کارم اینه که بیام ازت بپرسم چرا همیشه نگاهات روم بوده و عذابم داده؟! می پرسم چرا الانم که چراغ  چشمات داره خاموش می شه و تمام روز می گن چشماتو باز نمی کنی بازم تا به من میرسی چشماتو باز می کنی و انقدر با غضب نگاهم می کنی؟!

میدونی چرا نمی تونم دوستت داشته باشم ؟! چون  خاطره ی چشمات همیشه تو ذهنمه و عذابم میده.

برات دعا نمی کنم که نباشی ولی کاش میشد که نگاهت نباشه. چشمات برای همه باز باشه به من که میرسه روی هم بره و یک لحظه هم نبینمش.

حاضرم تمام زندگیتو به دوش بکشم به جاش یه بار با محبت نگاهم کنی یا برای همیشه نگام نکی.

نپرس چرا آنه دوستت نداره ؟ بپرس چرا آنه ازت متنفره

واقعا ازت متنفرم ، خیلی تلاش کردم که دوستم داشته باشی و دوستت داشته باشم ولی تو تا وقت پیدا کردی منو کشیدی پایین هر دفعه پایین تر . بیش از این بهت فرجه نمیدم

این بار آنه حس واقعیش رو می خواد به رخت بکشه

دوستت ندارم

باشه؟!!!

رقص سماع


 

 

می زند قلبم آهنگی را که می گویید تا شقایق هست زندگی باید کرد من به یاد شقایق هاست که می مانم در حالی که زمین با چرخشش سرود مرگ را می خواند 

من نمی خواهم من نمی خواهم با آن چیز که از من دور تر است یار شوم قلبم به من نزدیک تر ست نزدیک تر از هر چیز. که می خواند سرود زندگی با نغمه ای زیبا. 

زندگی زیبا ست با تمام رنگ هاش خواه سبز خواه سیاه. رنگ طاووس در میان رنگ تاریک زیباست . من می درخشم در اوج تاریکی ها با رقصی از امواج آب من می خوانم تا شقایق هست زندگی باید کرد. 

رقص من رقصی ست از سماع از میان آب ها از میان عشق ها من می رقصم تا بداند زمین گردش من زیبا ترین رقص هاست . من می رقصم با سرود زندگی با تمام زخم های زندگی 

زخم من تنها مدال رنگی ست . من در اوج تاریکی ها می درخشم با مدال . من می رقصم و می خوانم سرود زندگی تا صدای مرگ را خامش کنم من  می خوانم از برای غم ها تا با شادی پرواز کنند من می مانم تا ابد .  

من می رقصم با عنصری از آب عنصر من آب است می دهم فرسایش با وجودم خاک را این زمین سخت را . می خوانم من سرود و می رقصم با امید و خامش می کنم مرگ را. 

زندگی زیباست! 

زندگی زیباست! 

 

 پ.ن : خیلی خیلی ناراحتم

تمام وجودم



آرزو دارم که یکبار دیگر برگردی و این بار مرا پای باغچه ی خاطراتمان قربانی کنی و مرا بر سر جاده ی فراموشی به خاک بسپاری و تو با آرامش پای به جاده ی ابدیت بگذاری.

دوست دارم حتی برای لحظه ای هم که شده ؛ همان آخرین لحظه ی دست نیافتنی ، مرا پشت بر باغچه ی خاطراتمان بخوابانی تا خنجرت گلویم را به آرامی نوازش کند تا من بتوانم لحظه ای بیشتر چشم بر نگاه تو داشته باشم و تو مایع حیاتم را با لبخندت بر من بنوشانی و من بار دیگر لخند را تجربه کنم. نمیدانم شیرین بود یا ترش یا ... فقط میدانم هرچه بود همه چیز من بود.

کاش تو در کنارم باشی


زیر درختان کاج باهم عاشقانه خندیدیم در کنار هم بر روی تنها صندلی آبی رنگ پارک نشستیم و باهم حرف زدیم و برای آخرین بار باهم به صدای موسیقی طبیعت که باد آن را با چنگی از شاخه های درختان بید آن سوی پارک می نواخت گوش فرا دادیم و من آخرین نگاه هایم را بر چهره ی خندان تو کردم و تو برای آخرین بار آخرین اشک های شوقم را با دستی پر مهرت از روی گونه ام کنار زدی . آن روز از شوق با تو بودن اشک ریختم و امروز از غم بی تو بودن اشک میریزم. ولی امروز تنها دست سرد و بی روح خودم است که با بی مهری اشک های بی پناهم را از صورتم بر زمین می کوبد. 

    حالا دیگه هر روز و هر روز آخرین دیدارمان را مرور میکنم ، آن روز همه شاد بودند ، چمن ، گل های سرخ وسفید همه و همه در رقص بودند. انگار که همه ی کائنات جام شراب عشق ما را سر کشیده بودند . در همان جشن ما دست هایمان را بهم دادیم و قسم خوردیم که هیچ گاه از هم جدا نشویم و هر سال این روز را بر روی همین صندلی جشن بگیریم ولی بازی سرنوشت را فراموش کردیم. 

و من هر سال بر روی همان صندلی زیر همان درختان کاج قدیمی همراه عشقت باز به صدای موسیقی طبیعت که در سکوت نبود تو می نوازد گوش فرا می دهم و آرزو می کنم که کاش تو هم در کنارم باشی ولی نمی دانم هستی یا نه؟!




پ.ن   این و تو وبلاگ قبلیم نوشته بودم